نتایج جستجوی عبارت «همان... را که برای خودمان نگه داشته ایم بده» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید حسن کیخائی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد حسن کيخائي »
بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون سلام ای مادر و ای پدر عزیزم، اکنون که بخواست خداوند تبارک و تعالی توفیق آنرا پیدا کردم تا در میدان امتحان الهی راه یابم، امیدوارم در این راه فاتح، شاد و مسرور و در بازگشت با قلبی آکنده از شادی و نوای پیروزی بر لبانم به آغوشتان باز گردم انشاءالله. اکنون که کولـه بار هجرت بسته‌ام و خود را برای جهاد اصغر آماده کرده‌ام، امیدوارم که بتوانم در جهاد اکبر...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید علی عباس زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
علی، نیلوفر عاشقی بود که اول مهرماه ۱۳۴۱ در گلستان عشق روئید و کوچه‌های روستای مشکان نی‌ریز را از عطر وجودش بهره‌مند ساخت. دست مهربان باغبانان در رشد و نمو وی کوشید تا او را برای تحصیل آماده کرد. دوره ابتدایی را در دبستان شهید آیت (ششم بهمن) مشکان آغاز کرد و به پایان رساند. سپس به دلیل عدم دسترسی به مدرسه راهنمایی ترک تحصیل کرد و به امور کشاورزی و دامداری مشغول شد. علی در امر تأمین...
زندگینامه آزاده مرحوم علی اصغر شاهین
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
علی اصغر شاهین فرزند عوض، در سال 1347 در بخش پشتکوه ، روستای قطرویه شهرستان نی‌ریز به دنیا آمد. در سن 7 سالگی راهی مدرسه شد و دوره ابتدائی را در دبستان شهید چمران و دوران راهنمایی را در مدرسه شهید صفر رحیمی روستای قطرویه و تحصیلات متوسطه را در دبیرستان ایثارگران شهید سرافراز شهرستان نی‌ریز گذراند. از همان دوران نوجوانی با توجه به علاقه‌ای که داشت در کارهای کوچک، در زمینه کشاورزی به پدرش کمک می‌کرد. ایشان...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید حسین کوشککی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید حسین کوشککی »
حسن آباد کوشکک از توابع آباده طشک نی‌ریز در تاریخ 6/12/ 1317 شاهد تولد کودکی بود که در میان خانواده‌ای پاک و بی‌آلایش پا به عرصه وجود گذاشت. اورا حسین نامیدند و در گرمای وجودش، سرمای زمستان را فراموشی سپردند. دوران کودکی را در کنار مزارع طلایی گندم و سرسبزی باغات سپری کرد و در دبستان شهاب‌الدین کوشکک دوره ابتدایی را آغاز و به سرانجام رساند. سپس به کشاورزی پرداخته و از همان کودکی با کارهای سخت آشنا...
خاطراتی از رزمندگان شرکت کننده در عملیات خیبر
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات خيبر »
ذهن رزمندگان ما مملو از خاطرات و حماسه آفرینیهایی است که در طول هشت سال دفاع مقدس‌، دلاور مردان نی‌ریزی آفریده‌اند‌، آقای دکتر سیاوش فیروزی نژاد حماسه آفرینهای سردار شهید حسین عیدی رادر این عملیات چنین بیان می‌نماید‌: (2-FIROOZINEJAD-14)(1- FIROOZINEJAD-15) فرمانده گروهان یکم گردان کمیل،‌ شهید حسین عیدی بود‌. ایشان در جریان بمباران جفیر زخمی می‌شوند، امّا تا 48 ساعت حتّی شهید سرافراز که فرمانده گردان بود و با ایشان در یک چادر استراحت می‌کردند، متوجه نمی‌شود‌. شهید عیدی در...
شهدا سال 59 -وصیتنامه شهید علی میرزازاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ » شهيد علي ميرزازاده »
بسم الله الرحمن الرحیم و الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل‌الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله فاولئک هم الفائزون. چونکه الان مزدوران عراقی به شهر ما حمله کرده‌اند، فرصت آنرا ندارم که وصیتنامه کاملی را بنویسم. پروردگارا! من، بنده علیل و عاجز توام، یک بنده گناهکار، از تو طلب آمرزش دارم. از تو می‌خواهم فقط هدایتم کنی، تا آنجا که رضای تو است. مادرم، خواهرانم، مرا ببخشید به دلیل آنچه که برای شما خلاف بود انجام داده‌ام. برای...
شهدا سال 65 -خاطرات شهید سعید شاهدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد سعيد شاهدي »
اشک خدایا! دلم تنگ است. دلم چون آتش شعله‌ور می‌سوزد. خدایا! آتش دل، وجودم را آب کرد، بخار کرد. خدایا! دوست می‌داشتم بسوزم در عشقت، نه درون حرف مردم، از آنهایی که بدتر از خنجرهای زهر آلود از آن چشم‌های پلید و کثیف می‌دانم، خوب می‌دانم که هر گاه این شعله به پا خیزد، برای خاموش کردن آن باید بگریم، از درون خود بشدت بگریم، تلخ و با شدت بگریم. باید اشک ریزم تا که چشم بخشکد، چشم من...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید محمدرضا امینی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد محمد رضا اميني »
در یک روز سرد زمستانی ـ نوزدهم بهمن سال ۱۳۴۷ ـ وجود پرحرارت و لطیف محمدرضا، در روستای سبز آباد رودخور گرمابخش خانواده‌ای مسلمان و متدین شد. دوران کودکی را در آرامش سپری کرد و برای آموختن راهی دبستان شد. دوره ابتدایی را تا مقطع چهارم دبستان در روستای چاه‌نصرویه ادامه داد، سپس به دلیل نبودن امکانات از ادامه تحصیل بازماند. بعد از آن همراه و همگام با پدر به امور کشاورزی پرداخت. ده سالی بیشتر از عمر...
شهدا سال 62 -زندگینامه شهید مجید جاوید
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید مجید جاوید »
آنگاه که زمزمه رسیدن پائیز بود و سبزی و طراوت، در باغها و گلستان‌ها، جایشان را به زردی و ریزش می‌دادند، وجود سبز مجید 28 /6/ 1342 در میان خانواده‌ای متدین و مذهبی، در شهرستان نی‌ریز، شکفته شد و طراوت بهاری را با خود به همراه آورد و در دامن پر مهر خانواده، الفبای زیستن و عشق به حسین(ع) را آموخت. بچه بود که همراه پدر، که از مداحان اهل‌بیت(ع) و دلسوختگان ولایت بود به مسجد می‌رفت و...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید غلامرضا پارسا
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامرضا پارسا »
آنگاه که فرشتگان بال می‌گشایند تا متبرک زمین را به فرمان الهی به بالا ببرند و قطرات سرخ خونش را بر تارک آسمان بیافشانند، عجب تماشایی است. غلامرضا از قبیله‌ای بود که با خون خود متبرک شد، همو که در اولین روز از ماه بهمن سال 1345در شهرستان لامرد، میان خانواده‌ای مذهبی و متدین چشم به جهان گشود. دوره ابتدائی را در دبستان ششم بهمن با موفقیت به پایان رسانید. سپس وارد مدرسه راهنمایی فضل نی‌ریزی شد و...